دیروز ، جایی از بالا شهر، توی یک خیابان شیک راه می رفتم، یهو حس کردم یه چیز گرم و نرمی ریخت روی موهام، با آسمون نگا کردم، هوا صافِ صاف، اما از روی لبه چراغ برقی که خم شده بود روی کوچه، درست بالای سرم، منتها الیه دم و کون یک کلاغ پیدا بود. یک زن میان سال مو خرمایی با تاپ زرد رنگ که از بالکن خانه اش صحنه را دیده بود، گفت: می گن خوش شانسی میاره، یه بارم رو سر من ریدن!
۲۵.۹.۹۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر