۵.۵.۸۹

رابطه + " آراد " به دنياي ما خوش آمدي

به قول بچه ها گفتنی "آقامون ریچارد براتیگان" در جایی فرموده اند که؛
همه ی دختران باید/ شعری داشته باشند/ که برای آنها نوشته شده باشد/ حتی اگر لازم باشد / برای این کار/ آسمان به زمین بیاید.
برخی از مفسرین معتقدند که این حدیث را در برخی شرایط ویژه می توان برای اجناس مخالف نیز به کار برد. آنگونه که شواهد نشان داده است گویا موقعیت کنونی من مشمول همان شروط شده است. این شعر که عنوانش هست رابطه را بخوانید تا عرض کنم:

وقتی خوانده می شوی
چقدر شبیه سطرهای خودمی
با آن دِماغت
که دخلی به من ندارد.

رابطه گاهی تو را
تا عطر هرچه تا بحال نبوییده ای می برد.

حرمت دارد آقا !
حرمت دارد
لخت ش بیشتر
و فاصله
متر خوبی است برای درک رابطه ها
مثل همین سطر:
- همین که کمی خاطره از کمی خیابان و پیاده رو را برایم گذاشته کافی ست. *

تاخت ش نمی زنی لابد
با منی
که دوست ش دارم و
هرشب
برایم می رقصد و
غذا می پزد و
بچه می زاید.
حرمت دارد آقا!
حرمت دارد

این شعر را دوست عزیزم "عبد" یا "نبی جنتی نژاد" برای من سروده و خوشحالم کرده ، باید کسی برایتان شعری سروده باشد تا احوال من را درک کنید.
* قسمت ستاره دار بخشی از نوشته ی این پست همین وبلاگ است.
دوست شاعرم همين ديروز هشتم مرداد ماه پدر شد و همسرش مادر و " آراد" را به چند ميليارد انسان اين دنيا اضافه كردند. تبريك از راه دور براي پدر و مادر و بهترين آرزويي كه مي توانم براي آراد نو رسيده داشته باشم آزادي است.

۹ نظر:

صمد گفت...

سلام
چگونه ای
می خواهم چند کلامی بنویسم اما...
درد ...

جواد گفت...

باید سپاس گفت دوست خوب و شاعر را
اینجاشو دوست تر داشتم:
رابطه گاهی تو را
تا عطر هرچه تا بحال نبوییده ای می برد.

ناشناس گفت...

مارون- شعر خوبی است.
تو اگر خوب شعر نمی گویی یا اصلا نمی گویی ولی خب موضوع یک شعر خوب شده ای.
البته من می تونم تورا موضوع یک داستان کنم. خواستی بگو.

صدرا گفت...

مارون جان دستت درد نکنه، خیلی هم ممنون این یک مورد را نیستم. ما را بیخیال شو :)

صدرا گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

امیری مدیرکل ستاد حوادث استان در پی نجات جان خبرنگاران و کارمندان صدا وسیمای استان جان خود را بر اثر برخورد پره هواپیما به سرش از دست داد... کوهنورد نبودند صدا و سیمایی بودند این قدر بدبختو بهش زنگ زدند و دستپاچه اش کردند برای نجات صداو سیمایی ها که بیچاره جانشو از دست داد... یاسوج

ناشناس گفت...

امیری مدیرکل ستاد حوادث استان در پی نجات جان خبرنگاران و کارمندان صدا وسیمای استان جان خود را بر اثر برخورد پره هواپیما به سرش از دست داد... کوهنورد نبودند صدا و سیمایی بودند این قدر بدبختو بهش زنگ زدند و دستپاچه اش کردند برای نجات صداو سیمایی ها که بیچاره جانشو از دست داد... یاسوج

مهدی گفت...

درود صدرا .
من جای تو باشم کلی حال می کنم . واقعا قشنگه شعر , به قول دوستمون اگه شاعر نشدی ولی خوب شعری شدی .
هرچند نوشته های اخیرت بوی شاعرانگی رو تا لینک نظرات هم منتشر میکرد.

نبی جان به تو هم با ذوق تبریک میگم و من هم آرزوی آرادی آزاد برایت دارم .


پ.ن:زندگی چه زودمیگذره...

ناشناس گفت...

سلام من هم واسه نسیم یه شعر گفتم بعدا میدم بخونیش پرنیانم