۲۶.۵.۹۰

تحلیل مترویی

شما هم این بار که خواستید با قطارهای مترو جایی بروید به آنهایی که در واگن ها در افق دیدتان نشسته اند نگاه کنید، ببینید هر کدام تا رسیدن به مقصدش چه می کند. این کار را مخصوصن وقت هایی که قطار خیلی شلوغ نیست انجام دهید نتایج بهتری کشف تان می شود.
قطاری که دیشب سوار شدم از این جدیدها بود که بین واگن هایش باز است و به هم راه دارند، روی صندلی این قطارها که خم شوی و به دو طرف نگاه کنی ته آخرین و اولین واگن را و آدمهایی که روی صندلی ها نشسته اند یا به کنجی تکیه داده اند را می توانید ببینید .
دیشب از بین حدود 200 نفری که دیدم و شمردم 3 نفر روزنامه یا کتاب دستشان بود، 2 نفر تسبیح داشتند، بین 10 تا 15 نفر با موبایلشان ور می رفتند، هفت هشت نفر خواب بودند ، ده دوازده نفری هم با هم حرف می زدند و 5 نفر هم گوشی توی گوششان بود و لابد موزیک گوش می دادند، یعنی در مجموع 45 نفر از آن جماعت به کاری مشغول بودند (من جمله خودم که به شمردن و دیدن زدن بقیه اشتغال داشتم).
بقیه مسافران آن ساعت مترو یعنی اکثریتی مطلق از جامعه آماری ِ من اما بی هیچ سرگرمی و کاری نشسته و به روبرو زل زده بودند، بیشتر حالتی مثل بهت زدگی یا توی فکر بودن. مترو حتی مثل اتوبوس نیست که آدم سرش را بچسباند به شیشه و به خیابان ها و مردم توی پیاده رو نگاه کند، سیاهی داخل تونل های مترو باعث شده پشت شیشه ی واگن ها چیزی برای سرگرمی دستگیر کسی نشود.
من که جز در همین تهران بخت این را نداشتم مترو جایی را سوار شوم ولی توی فیلم ها و عکس هایی که از مترو بقیه کشورها دیده ام اکثر مسافران مترو مشغول خواندن کتاب و روزنامه یا گوش دادن به موزیک بودند، اینجا ولی اکثریت مطلق با افرادی هست که بهت زده و بیکار منتظر رسیدن به مقصدشان هستند. نمی دانم این موضوع چیزی را ثابت می کند یا نه اما این حالت مسافران مترو ساعت 9 شب تهران مرداد ماه سال 90 از ایستگاه سعدی تا بهشتی برایم جالب بود.
* عکس همینجوری است و از گوگل برداشتم

هیچ نظری موجود نیست: